فرهنگ



این مطلب را از وبلاگ http://memories2.blog.ir دریافت کردیم و برای شما گذاشته ایم؛

 

 

یکی از موارد مهم در پیشرفت یک کشور،فرهنگ آن کشور است که اول باعث ایجاد ساختار ارتباطی آن کشور با دنیا می شود چون مردم هر نقطه از جهان،متاثر از فرهنگی که دارند با دیگر مردم ارتباط برقرار می کنند و رابطه تجاری و ی خود را با این ارتباط شکل می دهند که در آینده این روابط شرایط مردم را در آنجا مشخص می کند.
کشور هایی با فرهنگ های گوناگون وجود دارد مثلا کشور های غربی مثل اروپا و آمریکا،فرهنگ غربی را که همه با آن آشنا هستیم،به عنوان فرهنگ کشور خود پذیرفته اند.
این فرهنگ شامل مجموعه ایی از رفتار ها و بازخورد های درست و سنجیده است و تعادل را در همه زمینه ها حفظ کرده اند،اینکه رفاه در این کشور ها برقرار است و پیشرفت زیادی کرده اند نشانه درست بودن و متعادل  بودن فرهنگ آنها است.
این فرهنگ از مدت ها پیش در این کشور ها شکل گرفته و حال آن را به عنوان سبک زندگی خود میدانند و قبل تر از آن که این فرهنگ شکل بگیرد،اروپایی ها مثل روستایی های ما زندگی می کردند.
کشور ما ایران،دارای فرهنگ دینی و اسلامی است و این مورد یک سری نقص هایی را برای مردم کشور ایجاد می کند مثلا در قدیم فارس ها و ایرانیان،اعراب را مردمی نادان و جاهل میپنداشتند و خود، آیین زرتشت را قبول کرده بودند که تمامی دستورات دین اسلام را به نحوی در خود گنجانده بود.
در عصری که اعراب دختران را زنده به گور می کردند و رابطه خویشاوندی را قطع می کردند و یکدیگر را میکشتند و گوشت سوسمار غذایشان بود،مردم فارس با آیینی همانند اسلام،بسیار پاکیزه و درست زندگی میکردند و فرهنگ زیبا و غنی داشتند.
حال سوال اینجا است،ما اسلام را داشتیم پس چرا دوباره آن را از اعراب پذیرفتیم؟؟
تنها تغییری که با پذیرفتن دین اسلام از اعراب در ایران میان مردم فارسی شکل گرفت،تغییر فرهنگ کهن ایرانی بود،فرهنگی زیبا و غنی به فرهنگی عربی تغییر ماهیت داد.
امروز هم مشاهده میکنید که مردم نسبت به گذشته بی وجدان تر هستند و خیانت می کنند و بسیار تند خو هستند و به دلیل محدودیت های فراوان، بسیار شکست پذیر از لحاظ فکری اند و بر عکس گناه و فساد در کشور ما بیداد می کند به دلیل پذیرفتن دین اسلام از سوی اعراب است.
مگر آیین زرتشت که علاوه بر داشتن دستورات پاکیزگی همانند اسلام و عدم تندروی و دخالت در زمینه هایی که ممکن است مشکل ساز در ت یک کشور شود،چه ایرادی داشت که مردم فرهنگ عربی را پذیرفتند؟؟
سوال دیگر من این جاست،ما می گوییم زبان و فرهنگ انگلیسی و آمریکایی و غربی که جزو زبان و فرهنگ های خارجی است،بیگانه محسوب می شوند و مردم باید زبان و فرهنگ فارسی را پاس دارند ولی زبان عربی را در مدارس تدریس می کنند و مردم را به آن دعوت می کنند،چرا؟؟؟؟
مگر زبان عربی و فرهنگ آنها بیگانه نیست؟
مگر عرب هستیم؟؟

دین اسلام دین یکتا پرستی است که خداوند آن را در عربستان ظاهر کرد تا کمکی باشد به مردم آنجا و بعد به مردم دیگر نقاطی که مانند مردم عربستان اند و هر جور حساب کنیم، اگر چه دین اسلام بزرگ است ولی فرهنگ اسلامی یک فرهنگی عربی است و فرهنگ عربی یک فرهنگ ناسازگار با ما  است،می توانید آن را در زندگی و رفتار معتقدان سر سخت اسلام ببینید.

نکته آخر این است که فرهنگ امروز مردم غرب در حقیقت این گونه نبوده پس نشان میدهد که آنها دوچار تغییر فرهنگ شده اند،چیزی که بیشتر ملت ها با آن روبرو شده اند و هر فرهنگی که در آینده شکل گرفته حتما  کامل تر و پیشرفته تر از فرهنگ های قبلی است پس فرهنگ غربی  نوعی فرهنگ نوین است،چه اشکالی دارد فرهنگ یک کشور  نوین باشد؟

درباره کشور های شرقی مثل چین باید گفت برخی از آنها مراحل متعددی از تکامل فرهنگی سیر کرده اند و در هر مرحله هم اصلاحاتی صورت گرفته،مثلا بعد از اعلام  رسمی جمهوری خلق چین از  سوی رهبر اش یعنی مائو اقداماتی برای شناسایی مخالفان خود انجام داد،چندی بعد به دلیل برخورد سخت مائو با شهردار پکن که جزو  مخالفان بود و چند اقدام دیگر،اعتراضات مردمی شدت گرفت و یکی از مسئولانی که توسط  رهبر انتخاب شده بود، با نوشتن یک کتابچه با جلد سرخ تصمیم به انتقال سخنان رهبر به مردم داشت ولی هیچ تاثیری  در کاهش معترضان نداشت.
سرانجام چینی که قبلا تحت نفوذ غرب بود با مشاهده ناکامی آمریکا در جنگ ویتنام در برابر کمونیست ها،به طور  سری و پنهان با او توافق کرد.

 

 

 

 


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

مجله زیباترین مقالات دنیا وبلاگ فروشگاه کولر گازی سام جاز موزیک اخبار طراحی سایت ، سئو ،تبلیغات در گوگل ساختمان صنعت یَابنَ الغَطارِفَه الاَنجَبِین،اَنتَ اَمانُُ لِاَهلِ الاَرضِ ... مقالات علمی همراه مارکتینگ شمال- -کلینیک کسب و کار ستار محمدی - آموزشهای دیجیتال مارکتینگ وبلاگ تبلیغات